بسم الله الرحمن الرحیم

(شهید مدافع حرم محسن حججی)

روایتی از یکی از همرزمان شهید حججی:

از داعش یک روستا را پس گرفته بودیم ولی هنوز در آن درگیری

بود. وسط خمپاره و نارنجک و تیر و تفنگ بودیم که ناگهان دیدیم 

محسن بلند شد. به او گفتم: چیکار می کنی؟

ادامه مطلب

سخنان رهبر انقلاب درباره شهید حمید سیاهکالی مرادی

داستانک نماز در میان خمپاره

محسن ,حججی ,خمپاره ,شهید ,بودیم ,ناگهان ,بودیم که ,تفنگ بودیم ,که ناگهان ,ناگهان دیدیم  ,محسن بلند

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سردرگمم خاطرات یک مسافر سورتمه پارچه خانه سلامتی اِذا جاء نصر الله و الفتح . . . Jahansazpolymer پردیس فایل مدرس و مربی کسب و کار و توسعه فردی وبلاگ تهران